عشق مامان و بابا،رهام عشق مامان و بابا،رهام ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
روشا کوچولوی ماروشا کوچولوی ما، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

رهام هستي مامان وبابا

شیرین زبونم

  سلام و درود فراوان رهام جونم خیلی وقته از شیرین زبونیات برات ننوشتم.خدارو شکر یه کم عاقل تر شدی و فرق بین خوب و بد و تشخیص میدی .....فقط یه چیز دیگه مونده که من ازش واهمه دارم جدا کردن شمااز پمپرزکه خدا کمکم کنه تا این پروسه رو تمومش کنم. مامان زهرا رفته تهران چشمشو عمل کنه از تموم دوستای گلم میخوام واسه شفای مادر بزرگ رهام دعا کنید.روز شهادت حضرت فاطمه رفتیم روضه براش دعا کردم ان شاله چشماش خوب شه سال دیگه روز شهادت حضرت فاطمه مراسم بگیریم.   چندوقت پیش کنارهم دراز کشیده بودیم سرتو گذاشتی رو دلم گفتی مونا جون واسه دلت نانای خریدی ....(ازتو دلم سروصدا می اومد)  رهام جون چای میخوری میگی بله فقط ت...
29 فروردين 1392

تقویم و تگای هفت سین1392

تقویم 1392 زینب جون ممنون از طراحی زیبات....کنار عیدی به کسای که می اومدن خونمون یه دونه تقویم میدادم. عارف عزیزم مرسی که برا رهام کامنت گذاشتی فقط خصوصی نزار تا براش تایید کنم یادگاری از شما تو وبش داشته باشه تگای هفت سین1392 ...
22 فروردين 1392

بهاراومد

سلام و صدتا سلام دوستای عزیزم سال نو رو به تک تک تون تبریک میگم امیدوارم سال جدید سالی پرباربراتون باشه... رهام جون ،عزیزمامان امسال سال سومی بود که عیدنوروز رو باهمدیگه جشن میگرفتیم.... چون خیلی وقت ندارم کلی برات می نویسم که ایام عید و چطوری گذروندیم....تا ٨فروردین که خونه بودیم و دید و بازدید داشتیم پنج شنبه٨فروردین تصمیم گرفتیم با مامان پروین و مامان زهرا اینا بریم شمال پریساجون و عمو سجاد (دخترخالم)و مهدی پسرخالم هم اومدن ولی مامان زهرااینا براشون مهمون اومد و نتونستن بیان ...رفتیم و جای همه سبز خیلی خوش گذشت .زیبا کنار بودیم و یه روز هم رفتیم ماسوله چه جای قشنگی بود....شما هم که مثل همیشه که تو سفر گل پسری اصلاً اذیتمو...
17 فروردين 1392
1